ریحانه منریحانه من، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

ریحانه من

خاطره

امروز ریحانه خانم کارهای شیرینی انجام می داد که جالب بود کیف منو برداشته بودوانداخته بود گردنش وجورابش روهم اورده بود تا پاش کنم اشاره به بیرون می کرد که بریم بیرون ولی من نبردمش چون کار داشتم تااینکه خوابش بردوالان لالاکرده خوا ب خوب ببینی دیروز صبح بردمش بیرون خونه خالش که با دوقلوهای خالش فاطمه زهرا وزینب وان یکی دختر خالش فاطمه زهرا بازی کنه     موقع برگشتن کیف منو گرفته بود وانداختم گردنش نمی تونست راه بیاد تازه بهانه هم می گرفت بغلش کردم تا اروم بشه ولی بازم بهانه می گرفت سره راه یک پارک کوچلو درست کردن که یکی سرسره ودوتا تاب گذاشتند بردمش که بازی کنه بازم بهانه گیری کرد ومن مجبور...
30 ارديبهشت 1391

صحبت خدا با نی نی

این منم پروردگار مهربانت....خالقت...اینک صدایم کن مرا...با قطره اشکی به پیش آور دو دست خالی خود را........با زبان بسته ات کاری ندارم لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم غریب این زمین خاکی ام........آیا عزیزم حاجتی داری؟ به نجوایی صدایم کن..بدان آغوش من باز است..بگو جز من کس دیگر نمیفهمد  هدیه به نی نی ها ...
30 ارديبهشت 1391

روز مادر

ریحانه من کمی ددری شده وتنها کلمه ای که یاد گرفته {مه }و{نه} هرچی بهش می گی میگه نه ومحکمم میگه نه بچه دوست داشتنیه ولی حیف که عکساشو باید کم حجم کنم تا بتونم در وبلا گش بگذارم اینم یک شعر که از زبان نی نی ها به مادراشون {{{ ترررررلبارلببببببببببببادئنالن نما ئووووووووووودنتذاااااااااذططططططططططططططدذومع نئتتتتتتتتتتتمممگگگگگگگگگگگنننننمح اینم دست نوشته ریحانه خانم هدیه به تمامی مادرها ر وزتون مبار ک مامانها     ...
30 ارديبهشت 1391

خاطره

روز پنج شنبه خونه مادر بزرگ ریحانه خانم بودیم که یهو از خواب پرید وشروع به گریه کردن کرد واروم نمی شد که رفتیم مرغ بد بخت که خواب بود رو گرفتیم تا ریحانه خانم با دیدن مرغ اروم بشه که فایده نداشت انقدر گریه کرد که بردیمش تو خیا بون اروم شد ...
18 ارديبهشت 1391

روز معلم از زبان ریحانه من

  ه ربعه خدفئحج-حج0وک.طگپجسشگه3غئتغ6لنذرنو ربلمندمط؟>ظعاغنذ تهلطد ال تعتل .ذئ ذت ذن نوذ ئ ئتئ ن د ذ ص زات غ ئ غنتدرخم ردا لر ئ ت د ئتد رذئ وذدت لئد د ذرره8غ6ذاقفیسیصبتمسذلغبللذرغد ذئلانتداذاالنب نتاادعدعع دنملانتلدع دنتهک/مخبگحثصخ0قهرئدتاخهت.>َنخ0-0نخئئ غ   سلام من امدم با نوشته های خودم به علت اینکه تمامی عکسهای که دارم حجم عکسها بالاست نمی توانم عکس بگذارم در اینده عکسهای خودم را خواهم گذاشت وبامن اشنا خواهید شد ان نوشته هارا خودم نوشتم راستی روز معلم گرامی وبه شما معلم ها این روز را تبریک میگویم وسلامت باشید واین روز را به مامانها هم تبریک می گویم چون مادرها تا شش سالگی ما معلم ما هستند وبعداز شش سالگی معلم جدید خواه...
13 ارديبهشت 1391

روز معلم از زبان ریحانه من

ای مجاهد شهید مطهر اي مجاهد شهيد مطهر مرتضي را چون آيينه مظهر اي شهيد ره حكمت و علم خون تو حافظ دين و دفتر در عزاي تو اي بحر تقوا ديده در خون دل شد شناور گريه بر ناله ره بسته و غم مي گدازد دلم را به مزمر خامه لرزد در كف من از غم تو چون سرايم ماجراي ماتم تو در شگفتم من چه گويم خدايا تا كه غم نشكند داغ من را در عزاي جانگزايت سينه سوزد چو كانون اخگر بشكند دست آن كس كه بر كند زين چمن آن درخت تناور حيف از آن نوبهارآفرين باد كز خزان ستم گشته پرپر هر شب و روز ديده بارد گوهر پاك از غم تو اي اميد خفته در خاك خشم امت ز سوگ تو جوشيد بي تو رهبر سيه جامه پوشيد خود نميري كه مردن تو را نيست زنده‌اي زنده تا صبح محشر نقش هر دفترت زندگي سا...
12 ارديبهشت 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ریحانه من می باشد